زن خمیازهاش را میخورد. پشت چشمهاش گود افتاده است؛ ابروهاش تنکند و پوست گونهاش در جنگ میان جوانی و زمان آخرین نفسها را میکشد.
مرد میگوید، «خیلی نامردی کردند.»
– میبخشید با منید؟
مرد سر تکان میدهد بله.
– نمیفهمم. منظورتون چیه؟
مرد میگوید، «شوهرتون رو عرض کردم. خیلی باهاش نامردی کردند.»
زن لبخند میزند. زوری.
مرد ادامه میدهد، «البته باید دید توی این هیرری بیرری دقیقا کی دول کی رو خورده.»
زن بلند میشود.
زن ان اپلباوم است که وقتی نومحافظهکاری بازی روشنفکرانهی یهودیان زردار و زورمند ساحل شرقی بود و هنوز با مسیحیت تبشیری نلاسیده و در آن نماسیده بود، نومحافظهکار بود و از روسیه که حرف میزد صداش از نفرت میلرزید. یک چند سال در این شهر ماند و سپس به ورشو رفت و همسر رادک شیکورسکی شد که آن روزها سوار بر فلاخن لهستانی بودنش؛ جوانیش روی رود تمز و همسری ان اپلباوم به چالاکی از نردبان قدرت بالا میرفت. شیکورسکی به وزیری رسید و برای دبیر کلی ناتو خیز برداشته بود که با اردنگی از باشگاه قدرت بیرونش کردند. چرا؟ چون گفته بود سیاست خارجی لهستان «کاکاسیاهانه» است و در توهم که چون دول ایالات متحده میخورد در کشمکش با روسها کم نخواهد آورد.
نه. شیکورسکی را بیرون نکردند چون اینها گفته بود. بیرونش کردند چون اینها در رستورانی در ورشو گفته بود که همه میدانند سر تا پاش را همه، از روسها گرفته تا آمریکاییها، آلمانها و حتی ۲۰ و چند دستگاه امنیتی لهستان، شنود میکنند.
زن ان اپلباوم است؛ مرد این کمترین. مکان شهری در اروپا؛ زمان بتازگی.
اپلباوم از اپل و باوم میآید که خود انگیلسی شدهی اپفل (سیب) و باوم (درخت) است به آلمانی.
مرسی که خبر دادید
خواهش میکنم.
شما آن صبحانه را به نام خود ثبت کن و بفروش، دست کم در آمریکای مرکزی و لاتین خرپول یک شبه میشوی.
خنده ام گرفت از ترکیب من و درخت سیب و تجسم آن صحنه و آهنگ انتخابی مربوطه.
همزمان به این فکر کردم که هیچکس جی جی کیل نمی شود که نمی شود.
اومدم دوباره بگم این کیوان آدم بسیار خطرناکیه. شوخی یا ترول نیست حقیقت رو دارم میگم حواستون جمع باشه. از اول اولش احساس میکردم این آدم خیلی عوضیه. البته کاری به کار من نداشته که بخوام مغرضانه حرف بزنم . اگر این قسد رو داشتم باید در مورد افراد دیگه اینجا دو دقیقه وقتم رو تلف میکردم. صرفا جهت اطلاع به همه اهالی اینترنت
جناب گ ک ب بچهها در ممالک مطروحه، در غربت، در مهد کودک یا مدرسه، در اولین کلاس، قبل از اینکه صاحب قابلیت شناخت تفاوتهای هم رو کسب کنند، زبان محل، زبان همسالان رو، بدون کسری از نقصان، میآموزند، صرف نظر از اینکه زبان رایج در منزل کدام باشد!
اگه اونجا به دنبا امده باشه و مهدکودک رفته باشه و یا خواهذ یا برادری نداشته باشه که فارسی بلده یاد نمیگیره و یا اگه منزوی باشه در خانه بله حق با شماست فارسی یاد میگیره اما شما باید زودتذ مهاجرت میکردی. همین اژدها زبان اولش انگلیسی هست ولی فارسی هم خوب بلده من فکر میکنم چندین سال در ایران زندگی کرده .درسته؟
درست است.
به قولی….
غربت آن نیست که ندانند کجایی و بگیرند سراغت
غربت آن است که بدانند کجایی و نگیرند سراغت
دیگه تو وبلاگ بابک کامنت نمیذارم مثل اون روزای اخر ویولتا که ولش کردم حوصلش سر رفت و وبلاگش متلاشی شد .همین بلا داره سر بابک میاد. آدمهای قدر نشناس و بی ظرفیتی بودن
گ ک ب
ضمن اینکه ملتفت سخن موجز و کوتاه جناب اژدها نشدم، چی «درست است»؟
ظاهراً شما هم موضوع را درست نگرفتی.
اگر منظورت من هستم، که بایدم گفت، نسل ما، نسل اول فراریان از مملکت متصرفه آخوندها، مصداق جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است هستیم، من که با بالای سی سال به اینجا آمدم، شکایتی از بابت تسلط به زبان محل ندارم.
آنچه قبلان صحبتش رفت مربوط با بچههای همین نسل ماست، یعنی نسل دوم، که اینجا متولد یا از کودکی اینجا به مدرسه رفته اند یا میروند، و با فرهنگ و فرهنگ زبان اینجا بزرگ میشوند.
قضاوت من شامل همه تجربیات شخصی ست، و با شناخت از فامیل دور و نزدیک که در مثلا انگلیس یا آمریکا و کانادا با شرایط مشابه ما هستند، که تعدادشان کم هم نیست.
همینطور فرزندان نسل دوم و سوم مهاجرین از اقوام غیر ایرانی، مثل ترکها که تعدادشان در آلمان زیاد است.
حرف من این است که بچهها ( تا سه یا شش سالگی )، صرف نظر از اینکه چه تعداد باشند، خواهر یا برادر داشته باشند یا نه، قبل از اینکه وارد اجتماع – مهد کودک یا مدرسه – شوند شانس اینرا دارند که زبان مادری را بدون لهجه، در خانه بیاموزند، چون به محض تماس با بچههای دیگر در خارج از خانه، ظرف شش ماه زبان محل رو هم بدون لهجه خاصی یاد میگیرند.
حرف زدن پدر یا مادری که زبان محل – انگلیسی یا آلمانی … – زبان مادریشان نیست، مثل من، که خواه ناخواه لهجه هم دارند، برای بچهها از این بابت که لهجه نامانوس خود را به آنها منتقل میکنند هم مضر است
درست میگویید: زبان نحست این کمترین پارسی نیست.
پیاز جون من هیچوقت سه تا ویرگول رو پشت سر هم نمیارم .این کارا واسه بیسواداست. نوشته های من روان و قابل فهمه
این کامنت رو من ننوشتم و تمام اطلاعاتش غلطه. همون چیزی که من نوشتم در مورد خواهر برادر و یادگیری زبان مادری درسته نه این مزخرفاتی که ایشون سرهم کرده.